محل تبلیغات شما

مدیریت رفتار سازمانی



یک مدیر موفق شبیه کیست؟

یک مدیر موفق باید مثل یک رهبر ارکستر باشد.

 

رهبر ارکستر قدم به قدم به گروهش آموزش میدهد و با آنان تمرین میکند. چه اشکالی دارد اگر یک مدیر از دیگران ایده بگیرد و آن را اجرا کند؟ شما فقط در شرکت مینشینید و از بالا کارمندانتان را ارزیابی میکنید این کافی نیست قطعا این مدل محیط کاری خسته کننده خواهد بود یک مدیر خوب باید ایده های خوب داشته باشد.

 

ممکن است با خودتان فکر کنید اگر من مسئولیت اشتباه کارمندم را بر عهده بگیرم و روند کاری کارمندم را ارزیابی هم نکنم پس برای چه مدیر هستم و مدیریت میکنم؟ اگر واقعاً مدیر کارآمدی هستید نباید نگران این جور مسائل باشید. همه به سادگی میفهمند شما چه مدیری هستید و چگونه مدیریت میکنید فروتنی و آرامش برای یک مدیر خوب لازم است.

 

در طول روز باید چه فعالیت‌هایی را انجام داد تا به یک مدیر موفق تبدیل شد؟ شاید وقت کافی برای تجربه کردن در این رابطه نداشته باشید در این صورت چه چیزی بهتر از گوش دادن به توصیه بهترین مدیران جهان است؟

 

اکثر مدیران موفق، حرفه خود را هدایت می‌کنند و زندگی برای آن‌ها آسان می‌شود، آن‌ها به کار یا تجارت ‌خود مجال در دست گرفتن رندگیشان را نمی‌دهند. آن‌ها صبح زود از خواب برمی‌خیزند، به سلامت خود اهمیت می‌دهند، در مورد پول خود هوشمندانه عمل می‌کنند. آن‌ها قدرخواب خوب شبانه، تعطیلات و یک کتاب خوب را می‌دانند

 


شخصیت و نگرش سازمانی

هر سازمان ترکیبی از افراد با شخصیت ها، ارزش ها ونگرش های مختلف است. شخصیت و ویژگی ها رفتار و توانایی کارمندان را نشان می دهد. سازمانها افرادی را استخدام می کنند که معتقدند دانش، مهارت، توانایی، شخصیت و ارزش ها ی آنها می تواند سازمان را به اهدافش برساند.

 

نقش شخصیت و نگرش در سازمان

شخصیت بخشی از رفتار افراد در محل کار است، زیرا شیوه ای که مردم فکر می کنند، احساس می کنند و رفتار می کنند بر بسیاری از جنبه های محل کار تأثیر می گذارند. نگرش، یکی دیگر از عوامل مهم در اینجا می باشد که درنظر گرفته می شود. شخصیت افراد بر رفتار آنها در گروه ها، نگرش ها و نحوه تصمیم گیری آن ها تاثیر می گذارند.

امروزه در مراحل استخدام، بسیاری از سازمان ها تلاش می کنند که متقاضیانی را که بیشتر با فرهنگ شرکت خود سازگارند را استخدام کنند. سازمان ها می خواهند افرادی را با ویژگی ها و نگرشی های مثبت را برای ایجاد یک محیط  کاری سالم، استخدام کنند.


تقریباً تمام صاحب‌نظران رفتار سازمانی، چارچوب مشابهی را برای آموزش رفتار سازمانی در نظر گرفته‌اند: آن‌ها رفتار سازمانی را در سه سطحِ فردی، گروهی و سازمانی بررسی می‌کنند.

 

انسان به عنوان یک فرد در سازمان

در این سطح که به عنوان سطح فردی (Individual Level) شناخته می‌شود، به آن‌چه در درون فرد می‌گذرد می‌پردازند.

مباحثیمانند یادگیری، ادراک، خلاقیت، انگیزش، شخصیت، تعارض، الگوهای رفع تعارض و موضوعاتی از این دست مورد توجه قرار می‌گیرند.

 

گروه‌ها به عنوان مجموعه‌ای از انسان‌ها

در این سطح که آن را به عنوان سطح گروهی (Group Level) می‌شناسند، به حضور فرد در جمع و آن‌چه در یک گروه انسانی می‌گذرد توجه می‌شود.

مباحثی مانند کارفرما، قدرت، رفتار گروهی، شبکه و شبکه‌سازی، کار تیمی، تقسیم نقش‌ها، مراحل مختلف در چرخه عمر گروه (از شکل‌گیری تا انحلال) و هنجارهای گروهی از جمله موضوعات پایه در این لایه محسوب می‌شوند.

سازمان به عنوان یک هویت مستقل

در بالاترین سطح که به آن سطح سازمانی (Organizational Level) گفته می‌شود، سازمان را به عنوان موجودی مستقل با ویژگی‌ها و قابلیت‌ها و محدودیت‌های خاص خودش در نظر می‌گیرند.

در این لایه، موضوعاتی مانند فرهنگ سازمانی، تغییر سازمانی و مدیریت تحول، همسو کردن افراد جدید با سازمان، طراحی سازمان، ساختار سازمانی و اثربخشی سازمانی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند.

 


مدیریت رفتار سازمانی یا Organizational Behavior یکی از درس‌های پایه مدیریت است که سالهاست در بیشتر دوره‌های مدیریتی در سراسر جهان، آموزش داده می‌شود.

قدیمی بودن و ریشه‌دار بودن مفهوم رفتار سازمانی، به آن معنی نیست که دانش مدیریت رفتار سازمانی هم تا همین حد، قدمت و سابقه دارد: از عمر رسمی این رشته، صرفاً چند دهه می‌گذرد.

البته این را هم باید بگوییم که طی یک یا دو دهه‌ی اخیر، رفتار سازمانی به شکل ویژه‌ای مورد توجه قرار گرفته و اهمیت رفتار سازمانی را بیش از پیش به رسمیت شناخته‌اند.

کتاب‌های گوناگونی با عنوان مدیریت رفتار سازمانی تألیف شده و در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش مدیریت تدریس می‌شوند؛ اما بی‌تردید شناخته‌شده‌ترین کتاب در میان آنها، کتاب مدیریت رفتار سازمانی نوشته‌ی استیفن رابینز است.


در مطالعاتی که در مورد مدیران موفق داشتم به این نتیجه رسیدم که قوانینی بین همه این مدیران برای

مدیریت حاکم بوده که در زیر با آن اشاره می کنم:

 

Image result for ‫عکس مدیران موفق‬‎

  1. مشکل را حل کنید، صورت مسئله را پاک نکنید! مسئله دیر یا زود باید حل شود. قبل از اینکه خودتان یا دیگران را برای این مشکل ملامت کنید سعی در برطرف کردن مشکل داشته باشید.
  2. به مردم بگویید که چه چیزی می خواهید نه اینکه چه جوری کاری را که می خواهید انجام می دهید. اگر به مردم درباره هدف هایتان بگویید، می فهمید که آنها نیز مشتاقانه به هدف شما احترام می گذارند. پس مردم را به سمتی که هدفتان هست راهنمایی کنید نه اینکه به آنها یک دستورالعمل یا آموزش ارائه دهید.
  3. هدفتان را مدیریت کنید نه تشریفات اداری و کاغذ بازی ها را. همیشه یادتان باشد که شما وظیفه تان مدیریت قسمت خاصی از یک شرکت است حالا هر چه که باشد، تمام کاغذ بازی ها و تشریفات اداری برای هدف شما انجام می شود، شما این مرحله را حذف کنید و مستقیما به هدفتان بپردازید.
  4. هیچ کاری را به شخصه انجام ندهید. همیشه به یاد داشته باشید که شما یک مدیر هستید، وظیفه مدیران برنامه ریزی، سامان دهی، نظارت و راهنمایی است. عمل کردن به این نقشه ها و وظیفه ها بر عهده کارکنان شماست. وقت با ارزشتان را برای پرداختن به این گونه مسائل اتلاف نکنید. شما باید مدیریت کنید نه اینکه کاری را انجام دهید.
  5. همیشه یک شروع خوب داشته باشید. پروژه ها وقتی با یک شروع بد آغاز می شوند به سختی به مسیر اصلی و درست خود باز می گردند. پس سعی کنید یک شروع برنامه ریزی شده و موفق داشته باشید.
  6. از دفترتان بیرون بروید و از نزدیک کارمندانتان و نحوه انجام پروژه ها را مشاهده کنید. شما باید خودتان را در دسترس دیگران قرار دهید. این باعث می شود همیشه خبرهای دست اول را از محیط کارتان و پروژه هایتان دریافت کنید و بدانید دقیقا چه اتفاقی در حال وقوع است.
  7. یک مدیر نمونه باشید. اگر از کارمندانتان می خواهید برای اضافه کاری در شرکت بمانند خودتان هم همراه آنها بمانید و به کارهایتان برسید. اگر قصد مسافرت به جایی را به همراه تیمی از شرکتتان دارید به این دلیل که ت شرکتتان این اجازه را می دهد که شما با یک پرواز First Class سفر کنید در حالی که بقیه تیمتان در قسمت های دیگر هواپیما باشند این کار را نکنید. سعی کنید یک رهبر باشی تا مدیر ، مطمئنا ارزشش را خواهد داشت.
  8. کارهای ساده را به دیگران محول کنید و همیشه خود را با پروژه های سخت و سنگین درگیر کنید. این باعث پیشرفت شما می شود.
  9. خودتان را طوری نشان ندهید که انگار بهترین هستید و هیچ مشکل و اشتباهی ندارید. دوستانه در کنار تیمتان کار کنید. بگذارید بقیه این احساس را داشته باشند که شما انسان صادق و رو راستی هستید.
  10.  کیفیت برای شما راحتی و آسودگی خیال می آورد . همیشه برای کارهایتان استانداردهایی را که از دیگران انتظار دارید در برابر شما رعایت کنند را در نظر داشته باشید آنها را بنویسید و همیشه جلوی چشم خود نگاه دارید و مدام آنها را کنترل کنید.
  11.  از اشتباهات دیگران درس بگیرید. به اندازه ای که تمام اشتباهات دنیا را خودتان تجربه کنید عمر نخواهید کرد.
  12.  هدف هایتان را هوشمندانه انتخاب کنید. هدفهایی که برای خود یا دیگران در نظر می گیرید باید مشخص، قابل اندازه گیری، واقعی و قابل دست یافتن باشند.
  13.  از خودتان یک مدیر نمونه بسازید. کاری کنید که دیگران شما را به عنوان یک مدیر موفق مثال بزنند. مدیری که می تواند یک تیم را بسازد و در کنار یکدیگر قرار دهد و با آن تیم به موفقیت برسد.
  14.  مهندسی مدیریت داشته باشید. برای اینکه به هدفتان برسی ابتدا باید هدفتان را تعریف کنید. حال که هدفتان را می دانید باید برای رسیدن به آن یک نقشه طرح کنید و برنامه ریزی داشته باشید و در آخر شما نیاز به یک مقیاس دارید که هر لحظه به شما نشان دهد نسبت به لحظه قبل چقدر پیشرفت یا پسرفت کرده اید.
  15.  موفقیت کاریتان بستگی به کارآمدی کارکنانتان دارد. با آنها به خوبی برخورد کنید و به آنها امنیت شغلی بدهید. برای آنها  ناظر یا سرپرست تعیین کنید و شخصا این ناظران را تربیت کنید و آموزش دهید. کارمندان شما در صورت برخورد با مشکلی باید با این ناظران در ارتباط باشند.
  16.  با دهان باز نمی توانید گوش دهید. تمام کسانی که برای شما کار می کنند قطعا چیزی برای گفتن دارند که برای شما با ارزش باشد. به آنها فرصت صحبت کردن بدهید. سکوت کنید و از محیط کارتان آموزش ببینید.
  17.  خودتان را جای کارمندانتان بگذارید. انتظار این را نداشته باشید که کارمندانتان به درستی و تا آخر وقت کار کنند در حالی که شما هر روز محل کارتان را زود ترک می کنید. به کارمندانتان استراحت بدهید و آرامش فکری برای آنها فراهم کنید. با آنها ورزش کنید یا حتی دور هم یک فنجان چای یا قهوه بنوشید. استراحت مناسب راندمان کاری افرادتان را بالا می برد.
  18.  رهبران تغییرات ایجاد می کنند. آماده روبرویی با این تغییرات و افرادی که در این تغییرات هستند چه در داخل شرکتتان و چه در خارج از آن باشید. اگر تغییراتی احساس نمی کنید بدانید رهبری نکرده اید. یک مدیر خوب یک رهبر خوب است.
  19.  خودتان را محدود نکنید. یک نمونه خوب از تفاوت های یک مدیر و یک رهبر این است که رهبران خودشان را محدود نمی کنند. به اندازه کافی کسانی هستند که شما را محدود کنند. شما خودتان را محدود نکنید.
  20.  وقتی همه چیز رو به راه و ساده باشد هر کسی می تواند کاری را با موفقیت به پایان برساند. به خودتان برای انجام کارهای ساده افتخار نکنید و مغرور نشوید. خودتان را برای انجام کارهای سخت آماده کنید.
  21.  تغییرات ایجاد کنید. تیمی که با آن کار می کنید باید بسیار موفق تر و موثر تر از زمانی باشد که  شما با آن کار نمی کردید. اگر تغییراتی احساس نشود هیچ تضمینی برای بقای شما نخواهد بود.

واژه مدیریت را معمولا با کارهای تیمی، جلسات کاری، تصمیمات مهم به یاد می آوریم. اما مدیریت در واقع این ها نیست. مدیریت راهنمایی و نظارت کردن تیمی متشکل از 1 یا چند نفر با هدف هماهنگ سازی و ایجاد یک هارمونی در بین اعضای آن، برای کامل کردن هدفی مشخص است.

مدیران عالی رتبه  باید از دانش کافی در تکنیک ها و مهارت های مدیریتی برخوردار باشند، آخرین تغییرات بازار را بدانند و قادر باشند آینده را پیش بینی کنند و این نکته را در نظر داشته باشند که محصول مورد نیاز امروز را دیروز و مورد نیاز فردا را امروز باید تولید کنند.

مدیران تنها کسانی هستند که می توانند دنیا را تغییر دهند و به سمت مسیر دلخواه خود پیش ببرند. مدیران موفق شرکت های کوچک مثل گوگل و مایکروسافت، موفق به تبدیل شرکت هایشان به بزرگترین شرکت های دنیا شدند.

 

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها